۳۰.۲.۹۱

108


- آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جوَش خبر ندارد.
+ آسوده منم که خر ندارم، از کاه و جوَش خبر ندارم.
- آسوده تویی که خر نداری، از کاه و جوَش خبر نداری.
+ آسوده منم که خر ندارم، از کاه و جوَش خبر ندارم.
- خب بابا! حالا هی بگو. انگار چیز خوبیه...
+ آسودگی‌ام ز بی‌خری نیست، کاسب چه کند چو مشتری نیست؟
جز آنکه ببندد در دکّان؟ آسوده ز کسب و کار و از نان؟
چون پوید و هیچ ره نجوید، ناچار به تسلیت بگوید:
آسوده منم که خر ندارم، از کاه و جوَش خبر ندارم.
- آقا شرمنده...
+ دشمنت شرمنده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر