۲۴.۲.۹۲

531

یه روز کاپیتان اومد سر تمرین، همچین سر حال نبود. گفتیم چی شده؟‌ گفت می‌دونید رقیب ما کیه؟ گفتیم نه. گفت براتون مهمه که بدونید؟ گفتیم نه. گفت آفرین. گفتیم حالا کی هست رقیبمون؟ گفت فرقی میکنه؟ گفتیم نه. گفت آفرین. بعد رفت به مربی یه چیزی گفت و اومد تمرینات را از سر گرفتیم. بی که دیگر هیچ سخنی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر