اون سری گذری خوردم به یکی ازهمکلاسای ابتداییم، یه کم که اختلاط کردیم گفت: به نظر تو شبکهی دو در پناه تو مادر رامین کار خوبی کرد؟ و هی خندید. بعد منم فک کردم یاد یه خاطرهای چیزی افتاده که میخنده لابد. گفتم حالا به چی میخندی؟ گفت: بابا در پناه تو شبکهی دو مادر رامین به نظر تو هرت هرت هرت گفتم آره. خب چی؟ گفت ای بابا. خنده داره دیگه. به نظر تو در پناه تو شبکهی دو هرت هرت هرت. گفتم برو بابا دلت خوشه. گفت برو تو اصن خیلی آدم بیخودی هستی هیچی نمیفهمی. به نظر تو شبکهی دو در پناه تو.. بعد یهو ریتمشو سریع کرد و هی تند تند میخوند به نظر تو شبکهی دو فلان فلان انقد تند شده بود که نمیفهمیدم چی میگه. فقط یه صدای ریتمیک زوزهمانندی میشنیدم بعد یهو شروع کرد دست زدن و رقصین و چرخیدن و خندیدن وسط اون تند تند خوندنه. انقد تند میچرخید که مث مته زمینو سوراخ کرد رفت توش پشت سرشم زمین بسته شد نشد ببینم کجا رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر