در زمانهای خیلی قدیم، در تاریخ هست که افرادی بودن که جدی بگیر بودن. جدی بگیر یه شهری بوده یارو مثلاً. مردم دورش جمع میشدن، دس میزدن میخوندن: جدی بگیر! بعد این میگفته: بله؟ مردم میگفتن: جدی بگیر. میگفته بله. و جدی میگرفته مردم حال میکردن. چون در قدیم، افراد بسیار کمتری بودن که بتونن مثل انسان امروزی جدی بگیرن. الآن دیگه میشه گفت همه میتونن همه چیو جدی بگیرن. مث سابق نیست. همه چی عوض شده حاج آقا. ریده شده توش. بشاش توش. فیش فیش.
خریطهی کوچکی که در آن پول میریزند و یا در آن نوشتجات و اسناد و کاغذهای کاری را میگذارند و عموماً از ابریشم و پارچههای ظریف دیگر آن را می سازند؛
۴.۱۲.۹۳
697
اگه لیموشیرین بازیکن فوتبال میشد از اینا میشد که پاس طلایی میدن اگه گل نکنی فقط باید افسوس بخوری بعدش.
696
یه بار یه سنگه میافته تو یه برکه، همینجوری که داشته میرفته ته آب حلقههایی رو که رو سطح آب چیز شده بودن تماشا می کرده و حال میکرده. یه بار که یعنی همیشه دیگه. عموماً اینطوری باید باشه قاعدتاً.
695
نباته اومد جلو گفت آقا من! آقا من من! گفتم شما چی عزیز دلم؟ گفت منو بنداز تو چایی. گفتم چرا؟ گفت بنداز دیگه، میخوری حال میدیم. گفتم چشم.
694
به کاپیتان میگیم کاپیتان، آخه مگه میشه آدم با موتور خاموش بره جلو؟ میگه پس اون موقع که موتور اختراع نشده بود آدما چطور میرفتن جلو؟
693
از کلیه زنگ زدن به مغز که آقا دستور بده اون دهن بسته بشه. دستور بده اون گاز خاموش بشه. دستور بده رعایت کنن. مغز دستور هورت داد و گفت: چشم.
691
با این قیمتها، انسان خودش در خانه برای خودش کتاب بنویسد خیلی به صرفهتر از این است که از بیرون کتاب بخرد.
690
زنبورهای عسل
جالبه که ما میگیم زنبورهای عسل
در حالی که همه میدونیم زنبور مال عسل نیست
و عسل صفت زنبور نیست
با این ترکیب
ما در واقع داریم میگیم ای زنبورها
ما شما رو به عسل میشناسیم
ینی اگه عسل نداشتید
همون مگس بودید به چشم ما
تازه با نیش
در حالی که ما میدونیم وقتی شما بودید،
اون روز اول،
عسل نبود که
و میلیاردها سال طول کشید تا اولین عسل طبیعی جهان را تولید کنید
به چه سختیها
و چه مشقتها
که بعدش ما بگیم زنبور عسل
انگار شما مال عسلید
در حالی که عسل مال شماست
حق شماست
سهم شماست.
دم شمام گرم.
دستتونم درد نکنه.
خسته هم نباشید.
جالبه که ما میگیم زنبورهای عسل
در حالی که همه میدونیم زنبور مال عسل نیست
و عسل صفت زنبور نیست
با این ترکیب
ما در واقع داریم میگیم ای زنبورها
ما شما رو به عسل میشناسیم
ینی اگه عسل نداشتید
همون مگس بودید به چشم ما
تازه با نیش
در حالی که ما میدونیم وقتی شما بودید،
اون روز اول،
عسل نبود که
و میلیاردها سال طول کشید تا اولین عسل طبیعی جهان را تولید کنید
به چه سختیها
و چه مشقتها
که بعدش ما بگیم زنبور عسل
انگار شما مال عسلید
در حالی که عسل مال شماست
حق شماست
سهم شماست.
دم شمام گرم.
دستتونم درد نکنه.
خسته هم نباشید.
689
نامبرده سپس دهانهی آچار فرانسه را تنظیم کرد و افزود: هروقت دیدی داری از یه وسیله تعریف میکنی، بدون هدف نداری. یا اگه داری دوزار نمیارزه.
688
اگه حق نداشته باشیم بگیم کسی زشت و بد اداست، حقم نباید داشته باشیم بگیم کسی خوشگله. چون میشه یک بام و دو هوا. مگه بخوایم بگیم همه زشتن یا همه خوشگلن. که بعد خوشگلا بیان برقصن.
687
ای بابا دکتر جون، شما که دیگه جوونای این دوره رو خوب میشناسی. اصن هیچی حالیشون نیست. من خودم دیروز، خدا شاهده، از انقلاب سوار اتوبوس شدم با این پادرد و کمردرد و بدبختی، تو بگو یه نفر سرشو بالا کنه بگه پدرجان بیا بشین. همه سراشون تو موبایل و وایبر و کوفت و زهر مار. ای بر باعث و بانیش لعنت. جوون ماشالا مث شاخ شمشاد، مث سرو و صنوبر، منو که میبینه چشاشو میبنده مثلاً خوابم. همونجا میخواستم با عصا بکوبم تو سرش با لگد پرتش کنم بیرون، دیگه آ سد ممدسن وساطت کرد دوتا تیکه انداختیم مسخره شون کردیم به خیر گذشت. چاییت سرد نشه.
دکتر راستی این منشیت مجرده؟ چجوریاس؟
دکتر راستی این منشیت مجرده؟ چجوریاس؟
686
بابا ما تو تحریمیم. کشوری که تو تحریمه چیپس و پفک میخواد چیکار؟ همون پول بیاد بره تو کشاورزی ایران بهشت میشه والا. نفتو به جای اینکه ببرن بفروشن میارن میکنن پفک میدن به خورد مردم. شما فک کن اون نفت بره در جای خودش، مردم به جاش خیار بخورن با نمک. چقدر دنیا بهتر میشه. چقدر همه چی قشنگتر میشه. به به.
685
نمکدون به سه روش ما رو از میزان نمک درونش مطلع میکنه بدون اینکه نیاز باشه امتحان کنیم، یا بازش کنیم: وزن، صدا، و اگه شفاف باشه که تصویر.
ولی مهمترین عاملی که ما رو از میزان نمک موجود در نمکدون مطلع میکنه، نیاز ماست به نمک. تا نریم سمتش که چه نمکی؟ نمکدون کدومه؟ به ما چه.
ولی مهمترین عاملی که ما رو از میزان نمک موجود در نمکدون مطلع میکنه، نیاز ماست به نمک. تا نریم سمتش که چه نمکی؟ نمکدون کدومه؟ به ما چه.
684
آخه داشت کسشر میگفت مهندس. حالیته؟ نمیفهمین که شما این چیزا رو. برو مهندس. برو سر به سر ما نذار که تیزیمون هنوز تیزه و دستمون قد یکی دوتا خط دیگه جون داره. خودمونم که میدونی، تشنهی آب خنکیم. برو. برو وانسّا. آ بدو ماشالا.
میبینی آقا جعفر؟ میبینی حال و روز ما رو؟ میبینی این آدما رو؟ قاطی نمیشدم الآن اندازه اون چارتا شیوید رو کله ش بخیه رو خیکش بودا. ئه ئه ئه. میگه چرا ایشان را زدید. زدم که زدم. به تخمم که زدم. واسه دل خودم زدم. تو که نمیفهمی. تو نه ها، آقا جعفر، اونو میگم.
حالا این آتیش شما چرا انقد سرده یه ساعته یه کتری رو جوش نیاورده؟
دس خودم نیست آقا جعفر. دس خودم نیست. تو که می دونی.
بیخیال.
میبینی آقا جعفر؟ میبینی حال و روز ما رو؟ میبینی این آدما رو؟ قاطی نمیشدم الآن اندازه اون چارتا شیوید رو کله ش بخیه رو خیکش بودا. ئه ئه ئه. میگه چرا ایشان را زدید. زدم که زدم. به تخمم که زدم. واسه دل خودم زدم. تو که نمیفهمی. تو نه ها، آقا جعفر، اونو میگم.
حالا این آتیش شما چرا انقد سرده یه ساعته یه کتری رو جوش نیاورده؟
دس خودم نیست آقا جعفر. دس خودم نیست. تو که می دونی.
بیخیال.
682
یه روز یه خوشگلی بوده نمیرقصیده بعداً میرن تحقیق میکنن میبینن نبوده اصن همچین چیزی و دروغی بیش نبوده این ماجرا.
681
صد سال دیگه داریم به نوه هامون میگیم سابق یه چیزی بود به نام برف. شب
میخوابیدی صب پا میشدی میدیدی دیشب اومده و همه جا رو سفیدی پوشونده.
۲۹.۱۱.۹۳
680
[داری با پله برقی پایین میروی، از حرکات مردم میفهمی قطار دارد وارد ایستگاه میشود، روی پله چند قدمی پایین میروی تا زودتر برسی، قطار میایستد، در اول که بانوان است، در اول آقایان که خیلی شلوغ است، آخر صف جلوی در دوم آقایان میایستی، با دیگران منتظر میمانی تا اول پیاده بشوند بعد شما سوار بشوید، مرد سیبیلوی پشت سری هل میدهد، با نگاه بهش میگویی لازم به هل نیست، جا هست، و برای اثبات حرفت کنار میکشی تا زودتر از تو سوار شود، سوار میشوی و نزدیکترین میله را میگیری و در بسته میشود و قطار راه میافتد. ایستگاه بعد: سعدی. همه چیز عادی ست. ایستگاه بعد: امام خمینی. همان اتفاقات را از زاویهای جدید میبینی. پیاده که شدند، جابه جاییها که انجام شد و صندلیهای خالی که پر شد، سوار میشوند، اولین نفر رو به بقیه میگوید: هول نزنید. صندلی خالی نیست. آرام سوار بشوید. همه سوار میشوند و در بسته میشود و قطار راه میافتد.]
اولین نفر: آقا اینجا کجاست؟
دومین نفر: بروکسل
ا: بروکسل؟
د: بروکسل. اتریش.
ا: میگم ینی این قطار کجاست؟
د: بروکسل دیگه. اتریش.
ا: عجب. به سمت کجا میره؟
د: قزوین
ا: ئه؟ میریم قزوین؟
د: آره. همه مون.
ا: همه با هم آره؟
د: آره. همه با هم.
ا: زشت و زیبا
د: زشت و زیبا... سیم کارت اعتباری ایرانسل همراه اول شارژ دوتومنی پنش تومنی ایرانسل سی و پنش تومن همراه اول بیس پنش تومن..
ا: دو ماه دیگه م قطع میشن لابد. ها؟
د: نه کی گفته؟
ا: ده تومنه بابا اینا
د: اون ده تومنیا قطع میشه
ا: کی میگه؟
د: من میگم
ا: شما میگی؟
د: شرکتمون گفته.. سیم کارت اعتباری با سند شناسنامهدار...
[پانزده خرداد، پیاده میشوی]
اولین نفر: آقا اینجا کجاست؟
دومین نفر: بروکسل
ا: بروکسل؟
د: بروکسل. اتریش.
ا: میگم ینی این قطار کجاست؟
د: بروکسل دیگه. اتریش.
ا: عجب. به سمت کجا میره؟
د: قزوین
ا: ئه؟ میریم قزوین؟
د: آره. همه مون.
ا: همه با هم آره؟
د: آره. همه با هم.
ا: زشت و زیبا
د: زشت و زیبا... سیم کارت اعتباری ایرانسل همراه اول شارژ دوتومنی پنش تومنی ایرانسل سی و پنش تومن همراه اول بیس پنش تومن..
ا: دو ماه دیگه م قطع میشن لابد. ها؟
د: نه کی گفته؟
ا: ده تومنه بابا اینا
د: اون ده تومنیا قطع میشه
ا: کی میگه؟
د: من میگم
ا: شما میگی؟
د: شرکتمون گفته.. سیم کارت اعتباری با سند شناسنامهدار...
[پانزده خرداد، پیاده میشوی]
۱۳.۱۱.۹۳
679
- داری چیکار میکنی؟
+ دارم تیغ انتقاداتمو با سنگ تیز میکنم.
- چرا؟
+ چون سنگ از تیغ سختتره و وقتی میکشی روش براده برمیداره و باعث...
- نه میگم چرا تیز میکنی؟
+ آها. چون کند شده.
- چرا؟
+ کند میشه دیگه. عوامل زیادی هست. کثرت استفاده، بدی آب و هوا، خوردگی، اکسیدا...
- فهمیدم. خب اصن حالا چرا تیغ؟
+ تیغ دیگه. بدون تیغ که نمیشه. تیغ تیز. چون اگه تیز نباشه هم مریض درد میکشه، هم خوب نمیبُره، هم اصن خراب میشه همه چی.
- عجب. خب اصن حالا چرا انتقاد؟
+ ئه! از شما بعیده دوست عزیز. شما غذا میخوری بعدش نمیرینی؟ والا هرچقدرم اندازه بخوری و یبس باشی باز هفتهای یه بار باید برینی لااقل. اون عن شما نیاز به پاکسازی نداره؟ نباید یه شیلنگی باشه، آفتابهای و آبی که بشوره ببره؟ اصن برا خودشونم خوبه. جا باز میشه برا دفعات بعدی هی استرس ندارن عنشون برسه به کونشون و این مسائل. ینی اگه بخوام دقیقتر توضیح بد...
- آقا با اجازه من برم پس.
+ بودی حالا!
- نه دیگه. مزاحم نمیشم
+ سلام برسون
- بزرگیتونو میرسونم
+ برو دیگه وایسادی که
- بل بله. خدافظ شما
+ خدافظ... [میخواند:] از نوک مژگون میزنی، تیرُم چند، تیرُم چند... [صدا یواش یواش کم میشود و تیتراژ]
+ دارم تیغ انتقاداتمو با سنگ تیز میکنم.
- چرا؟
+ چون سنگ از تیغ سختتره و وقتی میکشی روش براده برمیداره و باعث...
- نه میگم چرا تیز میکنی؟
+ آها. چون کند شده.
- چرا؟
+ کند میشه دیگه. عوامل زیادی هست. کثرت استفاده، بدی آب و هوا، خوردگی، اکسیدا...
- فهمیدم. خب اصن حالا چرا تیغ؟
+ تیغ دیگه. بدون تیغ که نمیشه. تیغ تیز. چون اگه تیز نباشه هم مریض درد میکشه، هم خوب نمیبُره، هم اصن خراب میشه همه چی.
- عجب. خب اصن حالا چرا انتقاد؟
+ ئه! از شما بعیده دوست عزیز. شما غذا میخوری بعدش نمیرینی؟ والا هرچقدرم اندازه بخوری و یبس باشی باز هفتهای یه بار باید برینی لااقل. اون عن شما نیاز به پاکسازی نداره؟ نباید یه شیلنگی باشه، آفتابهای و آبی که بشوره ببره؟ اصن برا خودشونم خوبه. جا باز میشه برا دفعات بعدی هی استرس ندارن عنشون برسه به کونشون و این مسائل. ینی اگه بخوام دقیقتر توضیح بد...
- آقا با اجازه من برم پس.
+ بودی حالا!
- نه دیگه. مزاحم نمیشم
+ سلام برسون
- بزرگیتونو میرسونم
+ برو دیگه وایسادی که
- بل بله. خدافظ شما
+ خدافظ... [میخواند:] از نوک مژگون میزنی، تیرُم چند، تیرُم چند... [صدا یواش یواش کم میشود و تیتراژ]
تهیه شده در گروه معارف
زمستان 93
اشتراک در:
پستها (Atom)