خریطهی کوچکی که در آن پول میریزند و یا در آن نوشتجات و اسناد و کاغذهای کاری را میگذارند و عموماً از ابریشم و پارچههای ظریف دیگر آن را می سازند؛
۴.۱۲.۹۳
696
یه بار یه سنگه میافته تو یه برکه، همینجوری که داشته میرفته ته آب حلقههایی رو که رو سطح آب چیز شده بودن تماشا می کرده و حال میکرده. یه بار که یعنی همیشه دیگه. عموماً اینطوری باید باشه قاعدتاً.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر