هوشنگ پیشدادی با اعوان و انصارش رفته بود ددر دودور؛ بعد یک ماری خواست به
آنها حمله کند، هوشنگ سنگ برداشت انداخت به مار، خطا رفت خورد به سنگی
دیگر. جرقه زد و خرده خاشاکی که آنجا بود آتش گرفت و بدین ترتیب آتش کشف
شد. بعد گفتن خب حالا با این چه کنیم؟ بعد دیدن یک غذایی که روی آن سنگ
بوده در اثر آتش دارد کباب میشود. حالا آن غذا چی بوده ما نمیدانیم. بعد
یاد میگیرند کباب کنند چیزها را. ولی هرچی کباب میکنند به آن خوشمزگی
نمیشود. میفهمند تأثیر آن سنگ بوده. آن سنگ چه بوده؟ آفرین. نمک. آتش و
کباب و نمک با هم اختراع شدهاند. یا کشف شدهاند. یا هرچی. نمک خیلی مهم
است.
هوشنگ پيشدادي رو از خودتون درآوردين يا مال سلسله ي پيشداديانه؟
پاسخحذفنه. واقعاً هست.
حذفمؤسس سلسله شونه؟
پاسخحذفدر شاهنامه دومین یا سومین پادشاه ایرانه
حذفآهان. چه جالب. اولين پادشاه ايرانو ميدونين كي بوده؟
پاسخحذفچنین گفت که آیین تخت و کلاه
حذفکیومرث آورد و او بود شاه
كيومرث اولين شاه بوده يا اولين انسان؟ كيومرثه كه وقتي سوشيانت مياد دوباره زنده ميشه؟ گمونم يه همچين چيزايي هست
پاسخحذفوالا ظاهرا اولین انسان بوده، اولین شاه هم بوده.. اونی که قراره بیاد گویا کیخسروئه..
حذفكي خسرو كي بوده دقيقا؟
پاسخحذفپسر سیاوش، پسر کیکاووس، پسر کی قباد، پسر منوچهر، پسر دختر ایرج، پسر فریدون، پسر آبتین، دیگه تهش میرسه به جمشید.
حذفشما از مشي و مشيانه هم چيزي ميدونين؟
پاسخحذفنه دیگه. با این عزیزان آشنایی ندارم. باید مطالعه کنم
حذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفخودم هم کامل درباره شون مطالعه نکردم فقط در این حد میدونم که مشی و مشیانه تو اساطیر ایران متناظر آدم و حوا هستند، یعنی آدم و حوای ایرانی و آفرینششون هم قاعدتا بعد از کیومرت بوده. وقتی برای اولین بار بچه دار میشن بچه شون انقد شیرین و دوست داشتنی و خورذنی بوده از نظرشون که میخورنش. خدا هم از اون به بعد از شیرینی بچه های تازه به دنیا اومده کم میکنه که کسی نخورتشون. من که شخصا بچه خوارم بهشون حق میدم. دیگه همین. امیدوارم درست گفته باشم که کسی رو به گمرهی نیفکنم.
پاسخحذفبا سپاس از اینکه وقتتونو به بنده دادید، توجهتونو به ادامه ی اخبار از زبان همکارم میرزاآدم جان جلب میکنم
ضمن عرض تقدیر و تشکر از شوما، توجه حضار را به این دو روایت هم جلب میکنم:
حذفمشی و مشیانه نخستین جفت بشر در فرهنگ اساطیری ایران باستان هستند و روایت تولد این دو به این شکل است که هنگامی که گیومرث را گاه میرش و تسلیم کردن جان به جان آفرین فرا رسید، بر پهلوی چپ خویش بر زمین افتاد و در واپسین دم حیات، نطفه زنده و بالنده اش که سرخ گون بود بر زمین ریخت، و چون بر آن پرتوهای پاک و تابناک مهرشید بتابید، آن را شفاف و پاکیزه گردانید و باروری بخشید. پس از چهل سال، از این نطفه، دو گیاه بر دمیدند که در آغاز چنان به هم پیچیده و درهم تنیده بودند که بازوانشان از پشت به شانه هایشان آویخته بود و پیکرهایشان به هم چسبیده بود. سپس آن دو، سیمای بشری یافتند و روح انسانی در کالبد گیاهی شان دمیده شد و مشی و مشیانه نام گرفتند.اهورامزدا آنان را بدرود گفت و به پارسایی و نژادگی فراخواند و آن دو موجود مطهر و تبرک یافته از دم ایزدی گام بر زمین نهاند و نخستین سرود خویش را در ستایش او سردادند. از: http://fenchul.blogfa.com/
و
در تاریخ اساطیری ایران، از نطفهٔ گیومرث که بر زمین ریخته میشود، پس از چهل سال شاخهای ریواس می روید که دارای دو ساق است و پانزده برگ. این پانزده برگ برابر با سال هایی است که آیودامن (مشیا) و مشیانه - نخستین زوج آدمی - در آن هنگام دارند. آیودامن (مشیا) و مشیانه، همسان و همبالایند و تنشان در کمرگاه چنان به هم پیوند خورده است که شناخت این که کدام نر و کدام ماده اند ممکن نیست. مشیه و مشیانه دارای هفت جفت فرزند میشوند، هر جفتی یک نر و یک ماده. هر کدام از جفتها با هم آمیزش میکنند و روانهٔ یکی از هفت کشور میشوند. از آنان فرزندان دیگر به وجود میآیند و نسل بشر ادامه مییابد. آیودامن و مشیانه در صد سالگی میمیرند. بنا بر آنچه گفته شد، فرزندان آیودامن و مشیانه آغاز و مبدا بسیاری از نژادهای گوناگون را در بر میگیرند. از: https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B4%DB%8C_%D9%88_%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87
استفاده بردیم. سپاس از شما
پاسخحذف