خریطهی کوچکی که در آن پول میریزند و یا در آن نوشتجات و اسناد و کاغذهای کاری را میگذارند و عموماً از ابریشم و پارچههای ظریف دیگر آن را می سازند؛
۳.۱۰.۹۱
446
از اونجایی که باختمون حتمیه، نشستیم با کاپیتان چایی میخوریم، منتظر
معجزهایم. سوت پایان در این دقایق خودش یه معجزهی مناسب میتونه باشه. به کاپیتان میگم دو هیچ با سه هیچ چه فرقی داره واسه ما؟ میگه هیچ فرقی نداره. چاییتو بخور.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر