۱۰.۱۰.۹۱

457

می‌فرماد: تا حالا به قندون دقت کردی شوما؟
عرض می‌کنیم: به چیش؟
می‌فرماد: به همه چیش.
عرض می‌کنیم: مثلن؟
می‌فرماد: همین که همیشه قند توش هست به ظاهر
عرض می‌کنیم: مث نمکدون دیگه. همیشه نمک توش هست.
می‌فرماد: بله. اونم تا حدودی. اصلن اینا به قدری مهمه که همیشه توشون نمک و قند باشه که اینا رفته تو اسمشون. رفته تو ذاتشون. ساخته شده که نمکدون باشه. که قندون باشه.
عرض می‌کنیم: بله.
می‌فرماد: خیر.
عرض می‌کنیم: چی؟
می‌فرماد: همیشه قند توش هست، ولی این قندی که الآن توش هست، اون قندی نیست که دیروزم توش بوده. نصف قندای دیروزی الآن توش نیستن.
عرض می‌کنیم: چایی خوردیم دیگه قربون شکلت
می‌فرماد: خوردیم؟ کی خوردیم؟ من که چیزی یادم نیست
عرض می‌کنیم: شوما چایی می‌خوای، بخواه. اصلن جون بخواه. چرا می‌خوای ذهن ما رو درگیر کنی؟
می‌فرماد: پاشو یه چایی بیار تا بگم برات
عرض می‌کنیم: بیارم می‌گی واقعن؟
می‌فرماد: خیر. چی بگم؟ گفتم دیگه.
[می‌خندیم، چاره چیه؟]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر