ما رو اگه بخوان اعدام کنن، بعدشم اگه بگن یه جمله بگو که ثبت کنیم در تاریخ، بعد ما بگیم ثبت بشه که چی؟ همه چی بیفایده ست و اینا و خلاصه راضی بشیم به گفتن، حرفی نداریم که بزنیم راستش؛
نهایتش اینه که سرمونو بندازیم پایین، همچی متفکرانه لبامونو به هم زور کنیم، از بینی هوا رو بدیم تو، سرمونو ببریم بالا، رو کنیم به آسمون، نفس حبس، باز سرمونو برگردونیم به حالت عادی و همزمان نفسمونو بدیم بیرون و اون آخرای هوا که رسید، قاطی هوا یواش تو گوش خودمون بگیم: نشد؛
بعد کارگردان کات میده و چایی میارن و همه میریم خونه خوشحال و خندان. ولی نمیشه که، نمیشه؛
مع الاسف...
چي نشد؟
پاسخحذفباور بفرمایید جوابی ندارم برای این سؤال. ینی شوما هیچی نبوده بخواین بشه و نشده باشه؟
حذفگفتم شايد چيز خاصي تو اون لحظه مدنظرتون بوده كه به ما و اين قصه مربوط ميشه
پاسخحذف