۲۵.۶.۹۱

276

شوما مثلاً یک تکه آهن را در نظر بگیرید؛ آهن که می‌گویم البته که منظورم فولاد است. شوما آن را در نظر بگیرید. حالا به هر شکلی، به هر طریقی، از معدن درآمده، کار شده روش، کربندار شده، فولاد شده، که خب به یک دردی بخورد. این همه چیز آهنی ساخته میشود هر روز در جهان. و آهن هم که می‌گویم خب البته منظورم فولاد است. یکی از مراحل مهم ساخت هر چیز آهنی، هرچیز فلزی، هرچیزی به طور کلی، شکل دهی آن است. خب یعنی برای اینکه این چیزی که دارد ساخته می‌شود به دردی بخورد، باید شکل مناسب آن درد را داشته باشد. شمشیر می‌خواهد بشود، سپر می‌خواهد بشود، نعل اسب می‌خواهد بشود، شفت انتقال می‌خواهد بشود، در یخچال می‌خواهد بشود، ورق می‌خواهد بشود، مفتول می‌خواهد بشود، شمش می‌خواهد بشود، تیرآهن می‌خواهد بشود، هرچیزی؛ هرچیزی می‌خواهد بشود، خب قبلش باید شکل داده شود. و این خودش یک علم است. علم شکل دهی فلزات؛ کتابها در این باب نوشته‌اند. کم و بیش با آن‌ها آشناییم. مثلاً آهن را از قدیم، برای آنکه شکل بگیرد و خوب هم شکل بگیرد و از شکل نیافتد، در آتش می‌بردند، تا نرم بشود، بعد چکش می‌زدند تا به شکل مورد نظر دربیاید. بعد باز در آتش می‌بردند، باز چکش می‌زدند. هنوز هم همین است. در آتش می‌برند و چکش می‌زنند برای تولید بعضی چیزها؛ سرد و گرم می‌کنند؛ هم استحکامش بالا می‌رود، هم بهتر شکل می‌گیرد و الخ؛ حالا کاری نداریم؛ یک چیزی هست در عالم، به آن می‌گویند آهن قراضه؛ گفتم که برسم به این. آهن قراضه چیست؟ ممکن است یک چیزی باشد که یک روزی به خوبی ساخته و پرداخته شده، به یک دردی خورده، سال‌ها کار کرده و دیگر عمرش به سر آمده؛ زنگ زده، دفرمه شده، پوسیده، شکسته، هرچی. این یک مدل آهن قراضه است. یک مدل دیگر، آهنی است که در حال شکل گیری است. حالا مثلاً یا آهنگر چکشش را کج زده، یا آتشش تند نبوده، یا سندانش خراب بوده، یا اصلاً جنس خودش خراب بوده، یا هم اینکه هیچکدام، مثلاً وسط شکل گیری، تلفن آهنگری زنگ زده، شاگرد آهنگر جواب داده، با آهنگر کار داشته، آهنگر را صدا کرده، رفته، و این تکه آهن میان راه شکل گیری، نیمه کاره رها شده. خب این را نمی‌توان دوباره شکل داد. همانطور که تا تنور گرم است باید نان را چسباند، چکش را هم باید تا آهن سرخ است زد. خب، نزده، نشده، نخورده؛ این هم می‌شود آهن قراضه. اما، این کوجا و آن کوجا؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر