ما یه رفیقی داشتیم توی قبیله، خیلی بچه با عشق و باصفا و ردیفی بود. هنوزم هست البت. این از اوناست که پا به پای ما تونسته خودشو زنده نگه داره. اسمش "دیده به جای دگر" بود. هنوزم هست البت. یعنی خب، به نظر من، بامسماترین اسمی که ما تو قبیله به کسی دادیم، این بود. حالا چرا؟ چون این همیشه دیده به جای دگرش بود. یعنی مثلاً دلش پیش تو بود، دیده به جای دگر. بعدها، سعدی سعی کرد دلیل این کار این رفیق ما رو اینجوری توضیح بده که تا خصم نداند که او را مینگرسته. که این او خودش داستان داره حالا که ما به او نمیپردازیم. اونم که از سعدی گفتیم صرفاً جهت رفع اتهام سرقت ادبی از ادارهء ثبت احوال قبیله بود. القصه اینکه این "دیده به جای دگر" مثلاً باش حرف که میزنی، مث رونالدینیو، اونطرفو نگا میکنه، به تو پاس میده. که این تو هم خودش داستان داره که در وقت دیگر به او خواهیم پرداخت. بعداً یکی اومد گفت این اسم مناسب این رفیق ما نیست. گفتیم چرا؟ پس چی مناسبه؟ گفت اینو باس بش بگیم "به در میگوید تا دیوار بشنود" ولی خب این به اتفاق آرا رد شد. چون اصلاً این نبود که مسئله. این رفیق ما، حرفش را میزد، هنوزم میزنه البت، بخواد به دیوارم بگه، به خود دیوار میگه. از اون اولشم همین بود. منتها چون دیده به جای دگرستش، همه فک میکنن داره مثلاً به در میگه، یا به میز، یا هرچی. اما نه. یعنی با تو که حرف میزنه مثلاً، که تو خودش داستان داره، تو میدونی داره به تو میگه. اگه به در بگه، یه جوری میگه که در میدونه داره به در میگه و قصدش این نیست که به دیوار بگه مثلاً. ولی خب، بنده خدا، هنوزم بعضیا اون اسم در و دیواری رو میگن بش. خب این خوب نیست. بنده خدا اسم داره به این خوبی. شومام اگه دیدینش، همین صداش کنین. "دیده به جای دگر"
یعنی خب یه تفاوت ظریفی هست بین "دیده به جای دگر" یا اسم کاملش "دل با تواش و دیده به جای دگر" [یادم رفته بود بگم اسم کاملشو] با "به در میگوید که دیوار بشنود". اصلاً فک کنم اونم که اینو گفت و اونا که هنوزم میگن، اسم کامل این رفیق ما رو نشنیدن که اینجوری میگن. آره. باس از این به بعد، به اسم کامل صداش کنیم تا همه بدونن در اشتباهن. "دل با تواش و دیده به جای دگر"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر