۳۰.۲.۹۱

140

طرف داشت دمبال یک چیزی می گشت، نمی دانست چیست... یک چیزی دید، داشت برق می زد... برش داشت، نگهش داشت جلو روش، نگاهش کرد، یک چیزی توش دید، گفت: "ها! اینه!" بعد بردش پیش رفقاش. گفت ببینید! اینه. رفیقش گرفت جلو روش، گفت :«ها... این که چیزی توش پیدا نیست...» طرف گرفت، دستی کشید بهش، گفت:«هاااا... اینه! ببین!» رفیقش گرفت و دید. و گفت: «هااااا...اینه!» اسمش را گذاشتند "هاا اینه" بعد دیگه گذشت و گذشت تا شد اینی که شوما خودتو توش هرروز می بینی، می گی: «این خودمم؟ یا آینه؟». هااا؟ اینه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر