۳۰.۲.۹۱

165


میفرماد: گاوها از هم جدا شوید. زندگی کوتاه است؛
عرض میکنیم: اون از سر شب، که گفتین کیدو، این از حالا که میفرمایین گاو. داستان چیه؟
میفرماد: به شوما ارتباطی نداره.
عرض میکنیم: اگه ارتباطی نداره پس چرا رو به ما میگی؟
میفرماد: رو به شوما نیست.
عرض میکنیم: پس پشت به ماست؟ زل میزنی میگی هی کیدو! گاوها فلان!
میفرماد: روی خودم با شوماست. روی سخنم با شما نیست؛
عرض میکنیم: حالا احساس میکنم هیچوقت روی سخنت با ما نبوده؛ مگه اینکه سخن چایی بوده باشه.
میفرماد: چایی کم حرفی نیست. چایی خیلی مهمه! ما در مورد چایی با هرکسی حرف نمیزنیم. چایی هرکسی رم نمیخوریم. هست؟
عرض میکنیم: خیر. تمام شده. مام میریم بخوابیم.
میفرماد: یعنی من دم کنم نمیخوری دیگه؟
عرض میکنیم: نه.
نیم ساعت بعد: مجبورمون میکنه پاشیم برا خودمون چایی دم کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر