۳۰.۲.۹۱

185


میفرماد: پاشو بیا بندری برقصیم. پاشو د یالّا...
عرض میکنیم: ولمون کن بابا تو رو قرآن.
میفرماد: نه جان من. پاشو آ ماشالّا... آآآآ آآآآ
عرض میکنیم: شوما برقص، ما دس میزنیم. آآآآ آآآآ
میفرماد: خیر. اینجوری شوما در فواصل سوکوت بین دو دست زدن، یاد غم دنیا میافتی و میترسی.
عرض میکنیم:‌ اصن ما بلد نیستیم.
میفرماد: ببین! این که بلد نیستی خودش غم دنیاست و شوما ازش میترسی. پاشو بیا وسط ترست میریزه.
عرض میکنیم: چاییمو بخورم پامیشم.
میفرماد: حاجت استخاره نیست. خودم برات چایی زعفرون دم میکنم. پاشو د یالا.
هیچی دیگه. داریم بندری میرقصیم فارغ از غم دنیا؛

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر