۳۰.۲.۹۱

179


میفرماد:‌ اون چیه تو کمد گاهی میری دزدکی نگاش میکنی فک میکنی ما حالیمون نی؟
عرض میکنیم: ینی خودتون تا حالا نرفتین سروقتش؟
میفرماد: خیر. ما از این اخلاقا نداریم.
عرض میکنیم: هفتیره.
میفرماد: اهل دله؟
عرض میکنیم: به ز شوما نباشه، خیلی با عشقه.
میفرماد: حرفم میزنه؟
عرض میکنیم: به ز شوما نباشه، حرفای خوبیم میزنه. منتها عملیه حرفاش.
میفرماد: رفیقی باش؟
عرض میکنیم: به ز شوما نباشه، بعله. خوب رفیقیه.
میفرماد: گو بگیرن این مرامتو که بدبختو قایم کردی تو کمد. مگه کار بدی کرده؟
عرض میکنیم: یه چیزیه مال سابق. خیلی سابق.
میفرماد: تنهاست. بیارش.
عرض میکنیم: شوما با این قضیه ردیفی؟
میفرماد:‌ ها. اسمش چیه؟
عرض میکنیم: هژیر.
میفرماد:‌ نمیخوای داستانشو بگی برا ما؟
عرض میکنیم: از خودش بپرس.
میفرماد:‌ میپرسم. حتماً میپرسم.
عرض میکنیم: بپرسید.
میفرماد: شوما نمیخوای کم بیاری؟
عرض میکنیم: دستمون به کم نمیره.
میفرماد: ینی من برم چایی بریزم؟ خجالت نمیکشی؟ نارفیق؟
عرض میکنیم: خجالت نمیکشیم. اما چایی میاریم.
لنگ لنگان میریم چایی بریزیم. دستمونو با آب جوش میسوزونیم. یه استکان میشکونیم. یه کم عصبی شدیم از این حرف آخرش. طوری نی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر