غم انگیزترین قسمتش اینجاست که یه پیاده، حتی اگرم وزیر بشه، یه روزی، بازی که تموم بشه و مهرهها که دوباره چیده بشن، باز پیاده س.
مثلاً وسط بازی به رفیقش میگه: هی! من یه روزی وزیر بودم.
رفیقش میگه: منم یه روزی وزیر بودم.
میگه: از کجا معلوم؟
میگه: خودت از کجا معلوم؟
و جفتشون برمیگردن به بازی.
روزی، وزیر... خیلی نامردیه که یکی اسم سرخپوستیش، روزی وزیر باشه. همه پیاده صداش میکنن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر